English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8492 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
cartridges U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
rocket fuel U سوخت راکت
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
liquid rocket U راکت سوخت مایع
breeder rocket U راکت سوخت ساز
solid propellant U سوخت جامد
solid fuel U سوخت جامد
thickened fuel U سوخت جامد
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
rocket engine U موتور راکت
ramrocket engine U موتور رم راکت
rocket motor U موتور راکت
restrictor U لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
burn U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
burns U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
turborocket U ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
vehicle mass ratio U نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
hot test U تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
fuelled U سوخت موتور
fuels U سوخت موتور
fueled U سوخت موتور
fuelling U سوخت موتور
fuel U سوخت موتور
omni axial nozzle U نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
diesel fuel oil filter U صافی سوخت موتور دیزل
jet a U سوخت موتور توربینی که دردمای 04 درجه منجمدمیشود
bi fuel U موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
retrorocket U راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
turbopump U پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
underway replenishment U تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
coanda effect U گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
bestir oneself U به حرکت دراوردن خودراجنباندن
migration U حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
mobilization U به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
burners U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
throttle U پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttling U پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttled U پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttles U پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
fluidic U مایع مانند جسم سیال یامایع
gill U فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill type flap U فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
state chicken U در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
eyeleteer U الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
torque U کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
superfluid U جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
collector ring U منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
baseplate U پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
intermediate contingency U قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
recorders U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorder U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
vehicle U رسانگر
vehicles U رسانگر
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
marching orders U فرمان حرکت برای جنگ
named airport of departure U فرودگاه معین برای حرکت
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
platforms U رسانگر حامل گیرنده
pads U سکوی پرتاب رسانگر
darted U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
dart U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
platform U رسانگر حامل گیرنده
pad U سکوی پرتاب رسانگر
darting U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
fins U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fin U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
catchpenny U تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
rocker arm U اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
fluidal U مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
low low U حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
buses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
end stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
pitch altitude U زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
hypoid U چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
shuttle U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttles U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
shuttled U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passed U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
racquet U راکت
gutting U زه راکت
gut U زه راکت
guts U زه راکت
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com